شكر خدايرا كه مسكين و فقيرم زيرا كه مسكنت و فقر ارباب من است
اربابي كه مرا آزاد كرده و زنجير از پايم گشوده
و حال مرا توان آن هست كه بر دنيا بنگرم بي آنكه كسي بر من بنگرد
.
.
.
اهــــورايــــي بـــــاشــيــد
Posts
Showing posts from August 10, 2003
- Get link
- X
- Other Apps
در ميان آن شب تاريك ؛ صدايي جز صداي وحشت آور آن باد ديوانه نبود او زوزه كشان به همجا سر ميكشيد و ويران مي كرد و مي رفت
مدتي گذشت و نفس آن باد ويرنگر گرفت ؛ دريافت كه ديگر قدرتي برايش نمانده است و ديگر دورانش به سر آمده
بايد كاري مي كرد ؛ تصميم گرفت كه خود را به نسيمي تبديل كند و آهسته بوزد وراحت تن خستگان شود
آري اين نسيم خنك امروز همان باد ويرانگر ديروز است ؛ آيا بايد به اين نسيم جان افزا اعتماد كرد؟
آيا اين يك آرامش مرموز قبل از طوفان نيست ؟
آيا حال كه اين باد قدرتي ندارد نسيم شده ؛ اگر فردا قدرتي بدستش افتاد باز همان باد ويرانگر سابق نخواهد شد..؟؟
آيـا..؟؟؟آيـا..؟؟
او چون مي خواهد هميشه باشد و عطش بي پايان ماندگار بودن اوست
..... كه او امروز نسيمي خنك است و گرنه
.
.
.
اهــــورايــــي بـــــاشــيــد