داشتم فكر مي كردم كه روز به روز دنيا داره رو به سوي پيشرفت علم و صنعت و تكنولوژي گام بر مي داره و دنياي فردا دنياي كاملا ماشيني خواهد بود
حال در اين دنياي ماشيني جاي انسانها در كجاست؟
آيا احساس نكرديد كه روز به روز روابط عاطفي بين انسانها كمتروكمتر مي شود وقتي از كسي سئوال مي كني كه كجا هستي و چزا يك سري به ما نمي زني؟؟؟جواب ميده گرفتاريم
!!!نمی رسیم
پس اين مدرنيته شدن و اين صنعتي شدن و اين ماشيني شدن زندگي براي چيست؟؟اينهمه ساختن وسائل راحتي براي چيست؟آيا براي اين نيست كه به زندگي انسانها راحتی و آسايش بيشتر ببخشد؟؟
پس چرا هرچه زندگي ماشيني تر مي شود گرفتاريهاي مردم نيز بيشتر مي شود؟؟
و اينجا هست كه انسان كم كم در خدمت ماشين در مي آيد نه ماشين در خدمت انسان
آيا فكر كرده ايد در دنياي فردا كسي حافظ را مي شناسد؟؟مولوي را مي خواند؟؟خط مي نويسد؟؟موسقي مي نوازد؟؟
يا تمام اينكارها را ماشين انجام مي دهد؟؟
آیا کسی ....خطر ...خطر
خطر سقوط انسان و جايگزين شدن ماشين نزديك است
Posts
Showing posts from December 8, 2002
- Get link
- X
- Other Apps
وطنم داغ جوان دیده تویی
از همه رنجیده تویی
مادر غم دیده تویی
وطنم لاله خشکیده تویی
خاک ستم دیده تویی
عقاب پر چیده تویی
دل تو مثل دل ما میدونم خون وطن
همه چشمای من و تو پر بارون وطن
وطن آن روز می بینی با همین دستای خسته
می زنیم شیشه عمر دشمنا رو می شکنیم
وطنآن روزو می بینی که با این دستای بسته
با چنگ و دون تو رو آزاد می کنیم
.
به امید بازگشت کبوترهای سفید آزادی
- Get link
- X
- Other Apps
وطنم داغ جوان دیده تویی
از همه رنجیده تویی
مادر غم دیده تویی
وطنم لاله خشکیده تویی
خاک ستم دیده تویی
عقاب پر چیده تویی
دل تو مثل دل ما میدونم خون وطن
همه چشمای من و تو پر بارون وطن
وطن آن روز می بینی با همین دستای خسته
می زنیم شیشه عمر دشمنا رو می شکنیم
وطنآن روزو می بینی که با این دستای بسته
با چنگ و دون تو رو آزاد می کنیم
.
به امید بازگشت کبوترهای سفید آزادی