Posts

Showing posts from November 17, 2002
و آزادی این درفش پاره پاره از جور ستمگران هنوز در اوج اهتزاز است جون تندر و برق در برابر باد
هوا ابری ..ابری تیره .. دلها گرفته ..چایی گرم .. بخاری گرم ..نسیمی سرد ..دلی سردتر وجودی گرم ..نفسی گرمتر ..حرفای قشنگ ..اما گوشی کر من با تو ..تو با من..اما دور.. دور دور ..گفتیم دین ..دین یعنی این..گفتن نه..این دیگه نشد..باید بری سر دار.. دوستان خدا نگهدار . دیروز شلوغ ..امروز شلوغ..فردا شلوغ..اوضاع شده شلوغو پلوغ..باید کاری کرد..فکر چاره ای کرد دوست بسیجی پاشو ..باز چماق دست بگیر..باز اوضاع و بدست بگیر..پاشو کاری کن ..پاشو فکر چاره کن ..ما حکومت میخواهیم..ما دانشجو نمیخواهیم آدم یاغی نمیخوایم..استاد وراج نمیخوایم..آدم پررو نمیخوایم بسیجی بکش..((او) )با توست..هرچی جنایت بکنی ((او)) هست حمایت می کند . خونه ها خلوت و درها بسته...کوچه ها تاریک و طاقها شکسته از صدا می افتن تارو کمونچه ..مرده میبرن کوچه به کوچه اهل خونه رو بردن تو زندون ..تو کوچه های شهر مامور سرگردون شکستن هرچی ..اسباب خوشی..مرده ها تو زندونا شده فراوون اوضاع تو کوچه شلوغ پلوغه ..گروه فشار شده دیوونه به امید آزادی
سلام نمي دونم چرا اين فصل كه مي شه ياد تو مي افتم.ياد با تو بودن ياد با هم بودن ياد اولين شعله عشق از اولين ديدار نمي دونم چي توي اون نگاه به عمق دريات بود كه منو غرق اون نگاه كرد.. اولين نگاه بود يا اولين سلام نمي دونم ولي هرچي بود از همون روز اول شروع شد يادته من بهت گفتم اين عشق تا كي ادامه داره گفتي عشق تا نداره ..اگه تا بذاري ادامه نداره گفتم من هميشه با اين عشق مي مونم و تو گفتي من با اين عشق مي ميرم و ما شديم يك كبوتر و با هم شروع به پرواز كرديم ؛ رفتيم و داشتيم تو آسمون عشق خودمون پرواز مي كرديم بدون اينكه كاري به كسي داشته باشيم ولي صياد بي رحمه زمونه كه با همبودن و دوست نداره ما رو شكار كرد يادته ؟؟؟ حتما يادته كه اون روز عصر اومدي پيشم نمي دونم چرا؟؟ولي وقتي ديدمت دلم لرزيد اومدي و گفتي سلام عزيزم گفتم سلام خانوم خانوما احواله شما گفتي ممنون . گفتم خوب امروز خانوم خانوما كجا مايلن تشريف ببرن؟؟ گفتي هيجا ..گفتم چرا؟؟ گفتي عجله دارم بايد برم ..گفتم كجا ؟؟گفتي من اومدم براي خداحافظي!! نمي دونم اين حرفو كه شنيدم چرا باز پشتم لرزيدگفتم خوب اگه مي خواي بري سفر منم ميام كه